۱۳۸۹ دی ۱, چهارشنبه

ملانصرالدین وسویچ خزانه بانک مرکزی !!

روزی ملا نصرالدین رفت محضر سند خانه شو بزنه به نام زنش آخه بعد اینکه شوهر مرضیه خانم خانه شو به نامش کرد زنش دیگه راش نمیداد خونه می گفت یا الاغ تو بفروش ماشین بخر یا خانه رو به نام کن.  ملا ی ما هم که جونش به الاغش بسته است حاضر شد خانه رو به نامش کنه. اما نمی دانست...
ملا : سلام علیکم
محضردار : وعلیکم السلام
ملا : آقا جواب استعلام ها رو گرفتم امروز کاره ما حل میشه دیگه ؟
محضردار : انشاالله   کارت شتاب بانکی داری؟
ملا : کارد دارم نمیدونم شتابش تا بانک میرسه یا نه.
محضر دار : کارد نه کارت پرداخت عابر بانک عضو شتاب برای اینکه از سامانه الکترونیکی فروش هزینه رو واریز کنیم.
ملا : آها از اینه که میکشن تو این ماسماسک بعد خودش پول و میده؟ 
محضر دار : آ ماشاالله همونو میگم بیا اینجا کارت بکش هزینه رو بده به حاج خانم هم بگو بیاد امضا کنید و ...
و اما ....
هر کار کردند نشد ملا از کارتش پولو واریز کنه
محضردار : ملا جان بشین خط مشکل داره چند دقیقه دیگه امتحان می کنیم .
تا |آخر ساعت چند بار امتحان کردن نشد ملا فردا اومد نشد پس فردا محضردار بهش گفت امروز هم دارن  ...  میدن ملا جان سویچ خزانه مشکل داره باید وایسی ، ملا که زنش خونه راش نمیداد از محضر رفت بیرون صف طولانیه باجه خود پرداز رو دید ... عصبانیتش تشدید شد به سمت خزانه داری رفت ... 
حالا ملای ما عصبانی !!!!
دوستان بانک مرکزی ملا شدیدا عصبانیه زود تر وصل کنید این سوئیچو تا ملا نرسیده اونجا

۲ نظر:

احمدلو د فتر 11 مرند گفت...

سلام برادر مبارک است
اما چرا بی خبر ؟

عادلی گفت...

جناب ساداتی عزیز پاسخ سوال جصوصیتان را در وبلاگ جامعه نوشته ام لطفا" به آدرس وبلاک جامعه مراجعه فرمایید.http://sardaftaranmazn.blogfa.com/post-32.aspx